یادداشت:
دانشگاه در قفس بوروکراسی؛ بازاندیشی درون ساختارها
دوشنبه, 10 شهریور,1404
دانشگاه در قفس بوروکراسی؛ بازاندیشی درون ساختارها
دانشگاه امروز در «قفس بوروکراسی» گرفتار شده است؛ ساختاری که به‌جای خدمت به دانش، خود به هدف بدل شده و انرژی خلاق را می‌بلعد. اگر قواعد و آیین‌نامه‌ها بیش از آنکه تسهیلگر باشند، کنترل‌گر شوند، چگونه می‌توان میان نظم و خلاقیت تعادل یافت؟ راه برون‌رفت، در بازاندیشی رابطه قدرت، دانش و آزادی و پرورش فضاهای نوآورانه‌ای است که آینده را نه بازتولید، بلکه خلق کنند.

دانشگاه در قفس بوروکراسی؛ بازاندیشی درون ساختارها 

سیدامید باسیرو

دانشجوی دکتری آینده‌پژوهی دانشگاه تهران

 

دانشگاه، نهادی که روزگاری نماد تولید دانش و آزادی اندیشه بود، امروز در بسیاری از نقاط جهان در حصاری بوروکراتیک گرفتار آمده است؛ حصاری که نظم وبری و سلسله‌مراتب عقلانی‌اش بیش از آنکه خلاقیت و نوآوری را پرورش دهد، آن‌ها را محدود و محصور می‌سازد. وبر با تیزبینی نشان داد که بوروکراسی، با قواعد روشن، تقسیم کار دقیق و روابط غیرشخصی، نظم و پیش‌بینی‌پذیری ایجاد می‌کند، اما همین نظم، اگر صلب و بی‌انعطاف شود، به «قفس آهنین» بدل می‌شود؛ قفسی که در آن فرایندها بیش از آنکه خدمت به هدف کنند، خود هدف می‌شوند و انرژی فردی و جمعی را فرو می‌بلعند. دانشگاه‌های سنتی، با فرم‌های اداری پیچیده، مسیرهای طولانی تصویب پروژه‌ها و ارزیابی‌های متمرکز، نمونه‌ای بارز از این قفل‌شدگی نهادی‌اند، جایی که نیت‌های بلندپروازانه برای خلق دانش و آینده با سنگینی مناسبات و قوانین جاری مسدود می‌شوند.

این بوروکراسی بیش از یک سیستم اداری، شبکه‌ای از قدرت و دانش است که «حقیقت» و رفتارهای مشروع را شکل می‌دهد و بازتولید می‌کند. در این شبکه، دانشجو و استاد نه صرفاً بهره‌بردار، بلکه خود ابزار تمرین قدرت‌اند؛ قوانین و آیین‌نامه‌ها به‌عنوان ناظرانی نامرئی، هم نظم می‌آفرینند و هم رفتار و گفتار را در چارچوب هنجارهای علمی و اجتماعی محدود می‌کنند. در چنین منظری، تغییر دانشگاه، فراتر از اصلاح فرایندهای اداری، مستلزم بازاندیشی در رابطه قدرت، دانش و آزادی است؛ دانشگاهی که بخواهد به آینده نگاه کند، باید نخست مناسبات درونی خود را بفهمد و مسیر نوآوری را در دل شبکه قدرت جاری جست‌وجو کند.

چارچوب سه افق آینده‌پژوهی، پلی می‌سازد میان این محدودیت و افق آرمانی دانشگاه. افق اول نمایانگر ساختار فعلی است؛ همان حصار بوروکراسی و قواعد تکرارشونده. افق سوم تصویر دانشگاهی است که آزادانه خلاقیت، مشارکت و انعطاف را در خود جای داده، جایی که دانشجو و استاد شریکان فعال خلق آینده‌اند. افق دوم اما، همان «فضاهای در حال ظهور» است؛ پروژه‌های نوآورانه، روش‌های تدریس خلاق و پژوهش‌های مشارکتی که جوانه‌های تغییر را می‌پرورانند و می‌توانند گذار از محدودیت به آزادی را ممکن سازند. این میان‌فضاست که امید به تحرک واقعی را ایجاد می‌کند، جایی که آینده هنوز ساخته نشده اما در دل حال حضور دارد.

 دانشگاهی که نظم و شایستگی را حفظ می‌کند، اما در عین حال می‌آموزد که قدرت و دانش نباید مانع خلاقیت شوند؛ جایی که قوانین، ابزار رشد و مشارکت‌اند نه ابزار کنترل صرف. پروژه‌های بین‌رشته‌ای، آزمایش‌های آموزشی و پژوهش‌های مشارکتی، همه نمونه‌هایی از افق دوم‌اند که امکان تحقق افق سوم را فراهم می‌کنند. دانشگاه دیگر صرفاً بازتولید گذشته نیست؛ بلکه محیطی پویا است که در آن بازاندیشی، نوآوری و خلق آینده در جریان است. در نهایت، پرسشی که بر ذهن پژوهشگر باقی می‌ماند، این است که چگونه می‌توان دانشگاهی ساخت که هم نظم و شایستگی را حفظ کند و هم فضا را برای تجربه، مشارکت و نوآوری باز نگه دارد؛ دانشگاهی که دانش و قدرت در خدمت خلق آینده باشند، نه بازتولید گذشته. پاسخ به این پرسش، عبور واقعی از حصار بوروکراسی و رسیدن به دانشگاهی است که آینده را نه صرفاً پیش‌بینی کند، بلکه آن را خلق نماید.


تمامی حقوق این سایت برای سازمان ترویج مطالعه و نشر جهاد دانشگاهی محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright ©2025 Iranian Students Booking Agency. All rights reserved